به گزارش خبرنگار وسائل، اگر این مفروض پذیرفته شود که هر تمدن و حتی هر نظام سیاسی، مولود اندیشه و فلسفه سیاسی ویژهای ولو اجمالی است، این پرسش قابل طرح خواهد بود که فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی ایرانی که جهانی را متحیر و متحول کرد، چیست؟ طبیعتاً تبیین این فلسفه سیاسی به منظور باز کردن و حل و فصل مشکلات و خلأهایی است که پیشروی انقلاب اسلامی قابل طرح خواهد بود.
لزوم توجه به فلسفه سیاسی
بدین منظور نیازمندی به فلسفه سیاسی برخاسته از فرهنگ بومی و اسلامی و ایرانی که در انقلاب اسلامی تأثیراتی بر جای گذاشته است، به وضوح نمایان است. در واقع نیازمند آن هستیم که برای حل مسائل نظری در حوزه سیاست، دست به دامن فلسفه سیاسی شویم و از این منظر با پیریزی و ارائه و تبیین بنیادی برای سیاست، بتوانیم کاستیها را جبران و راه را برای تحول، پیشرفت و تکامل جامعه فراهم کنیم.
در این زمینه بر این نظر هستیم که به طور اجمالی این راه طی شده و انقلاب اسلامی معطوف و متأثر از حکمت متعالیه است و این حکمت به مثابه پشتوانه فلسفی انقلاب اسلامی نقش ایفا کرده و در جهت استمرار آن نیز میتواند نقشآفرینی کند.
بنابراین تبیین تفصیلی و آشکارسازی فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی ضروری است و این کار مستلزم کاوش در سرمایههای فکری و فلسفی است که در اختیار داریم. برای این منظور سعی و تلاش ویژهای باید شود تا با بازشناسی، بازخوانی و بازنگری انتقادی وضعیت موجود و بازسازی و ارائه فلسفه سیاسی متناسب زمانه بتوانیم به سمت وضعیتی مطلوب حرکت کنیم.
این مهم جز با بررسی مکاتب فلسفه اسلامی همانند حکمت مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعالیه ممکن نیست. در این بررسی باید نقاط قوت و ضعف هر یک به دقت شناسایی شوند و به منظور تأسیس و توانمندسازی اساسی جدید در حکمت و فلسفه سیاسی مورد توجه و بهرهبرداری قرار گیرد.
نکته مهم دیگر این است که بومیشدن و اسلامیشدن علوم به نوعی مبتنی بر این مسئله است که دانشهای رایج در جامعه دارای پشتوانه و بنیادی فلسفی باشند. برای این منظور نمیتوان بنیاد اندیشه غربی را برای حل و فصل مسائل جامعه اسلامی تدارک ببینیم.
این مسئله نیازمند آن است که این پشتوانه برآمده از دل فرهنگ و آموزههای پذیرفته جامعهای باشد که ضمن برقراری ارتباط با آن بتواند مسائل و مشکلات آن را حل کند. از این رو نیازمند توجه به داشتههای فکری و فلسفی بومی خود هستیم تا بتوانیم به پیریزی و تبیین و ارائه چنین بنیادی دست یابیم.
به نظر میرسد ارائه چنین نگرشی میتواند در سه بعد داخلی، منطقهای و بینالمللی (جهانی) مؤثر و مفید باشد. اهمیت بعد داخلی در این است که پاسخی منطقی به خواست ملتی است که در سال 1357 دست به انقلابی عظیم و گسترده زد. در نتیجه باید جان و ضمیرش با حکمت و سیاستی که برخاسته از آموزههای اصیل است آمیخته شود تا بتواند فردای روشنی را پیش چشم خویش تصویر و ترسیم کند.
بنابراین انتظار این است که حکمت و فلسفه سیاسی اسلامی تبیین و ارائه شود. از سویی با توجه به الهامبخشی انقلاب اسلامی در جهان اسلام، ارائه حکمت و فلسفه سیاسی اسلامی، خواسته و نیازی اسلامی در سطح منطقه و جهان اسلام به شمار میآید؛ زیرا جنبشهای مردمی امروزه در سطح منطقه مطالباتی را مطرح کردهاند که جز با طرح و بسط سیاستی اصیل و راستین نمیتوان به آنان کمک کرد.
افزون بر این با توجه به سیاست بیمارگونه بینالمللی شایسته است پرداختی فلسفی از سیاستی که مورد نظر انقلاب اسلامی است ارائه شود تا ضمن اصلاح رویکردها و تلقیها از سیاست، مسیر حرکت به سمت تعالی و پیشرفت، به گونه روشنی پیموده شود و ملتهای آزادیخواه به سمتوسویی حرکت کنند که در آن صلاح و رستگاری ممکن باشد.
بدیهی است نمیتوان در این میان از تقویت دانش و اندیشهورزی در حوزه حکمت و فلسفه سیاسی اسلامی نیز غفلت کرد. با توجه به اینکه جامعه ما جامعهای مسلمان با داعیههای اسلامی و انسانی است، نیازمند آن هستیم که به طور مداوم برای تولید دانش متناسب با زمان، برنامهریزی و تلاش کنیم تا بتوانیم مسیر جامعه را همواره به راهی روشن رهنمون شویم و مطالبات خویش را جامه عمل بپوشانیم.
ضمن اینکه نباید در چنین مسیری ادعاهای منطقهای و جهانی انقلاب اسلامی را از یاد ببریم. به هر حال این مسئله هم از نظر داخلی و هم از نظر منطقهای و جهانی قابل تحلیل و ظرفیتسنجی است.
ملاصدرا برآیندی از فیلسوفان گذشته
با فرض نیازمندی به تبیین و ارائه چنین حکمت و فلسفهای است که نوشته حاضر پا گرفته است تا بتواند به نوعی به طرح مسائل و نیازهای انسان معاصر در حوزه فلسفه سیاسی بپردازد و راه را برای توانمندسازی فلسفه سیاسی اسلامی فراهم کند. برای این منظور باید توجه کرد در حوزه فلسفه اسلامی، فلاسفه انگشت شماری دارای برجستگی علمی و صاحب نظریه و مؤسس مکتب هستند.
این فیلسوفان فارابی، ابن سینا، سهروردی، میرداماد و ملاصدرا هستند. دیگر فیلسوفان به نوعی تابع، پیرو، شارح و مدرس مکاتب فلسفه اسلامی مشاء، اشراق سهروردی و متعالیه صدرایی شمرده می شوند و فاقد مکتبی جدید در فلسفه اسلامی هستند.
از سویی میتوان گفت ملاصدرا در دوره خود برآیند و برآمد همه فیلسوفان گذشته است. ایشان با درک و فهم فلسفه گذشته، به ویژه فلسفه مشاء و اشراق که فلسفههای رایج دوران وی بودند و در تعامل با استاد خویش، میرداماد به تأسیس و نظام و قوامبخشی فلسفه متعالیه اقدام کرد.
گرچه این فلسفه در دوره خود ملاصدرا کمتر توانست جایگاهی بیابد، یک قرن پس از ملاصدرا توجه گستردهای به آن شد و رونق یافت. فلسفه متعالیه در دورههای بعد از رونق فلسفه مشاء که مهمترین فلسفه اسلامی رایج بود، کاست؛ اگرچه اهمیت آن به ویژه برای ورود به حکمت متعالیه دو چندان شد.
حضور حکمت متعالیه به صورت دستگاه فلسفی در جامعه علمی و پذیرش آن نزد اهالی فلسفه نمیتواند سببی جز قوت و غنای فلسفه متعالیه داشته باشد. در واقع با توجه به اینکه به نظر میرسد برخی از فلسفهها، با توجه به دیدگاهشان درباره رابطه نفس و بدن، تا حدی مبنای جدایی دین از سیاست را پیریزی میکنند، فلسفه متعالیه با تأکید بر اینکه شریعت، روح سیاست است از جسارت بیشتری در پرداختن به مسئله سیاست دارد که به نظر میرسد با آموزههای اسلامی شیعی نیز سازگاری بیشتری داشته باشد.
با توجه به بیماری سیاست در جهان معاصر، حکمت متعالیه بر این ایده پافشاری میکند که درمان سیاست همانا چنگ زدن به ریسمان محکم دیانت و شریعت است؛ زیرا در این حکمت به سان دیگر حکمتهای اسلامی، هم به معنا و هم به ماده توجه میشود و نیازهای معنوی، دنیوی و اخروی انسان یکجا لحاظ میشود.
از این رو با توجه به اینکه در حکمت متعالیه، شریعت، روح سیاست شمرده میشود، به دنبال پالایش و تعالی سیاست حرکت میکند. طبیعتاً با چنین تلقی و دیدگاهی، سیاست، دنیوی، معنوی و اخلاقی میشود و فلسفه متعالیه نیز در پی دینی، اخلاقی و معنوی کردن سیاست است.
تاثیر انقلاب اسلامی بر فلسفه سیاسی
فلسفه متعالیه با توجه به قوتها و رونقی که داشت، پای ثابت دروس فلسفه در حوزه های علمیه شد، اما بخش بازپسین حکمت متعالیه برای مثال در برخی از آثار مانند الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه و المبدأ و المعاد (در سفر چهارم با نگاه سیاسی و فلسفه سیاسی)، به دلیل اینکه سیاست متعالیه مبتلابه جامعه نبود، کمتر مطرح شد و مورد توجه قرار گرفت و این انقلاب اسلامی است که چنین خواست اصیلی را طرح و برجسته ساخته است.
با چنین نگاهی تعبیر آزادی علوم و معارف وحیانی که استاد متأله حکمت متعالیه معاصر، آیتالله جوادیآملی به کار گرفته، رنگ و بوی دیگری مییابد. در واقع میتوان گفت مشهد پنجم کتاب الشواهد الربوبیه نتیجه همه مباحث مشهدهای قبل است و چهار مشهد قبل به مثابه مقدمه برای بحث اصلی هستند. همچنین میتوان یادآوری کرد سه سفر نخست از اسفار اربعه، جنبه مقدماتی برای سفر چهارم دارند که در فقدان سه سفر پیشین، سفر چهارم عقیم خواهد ماند.
به هر حال انقلاب اسلامی زمینه، مطالبه و نیاز و در نتیجه فرصتی را فراهم کرد تا این اندیشه دوباره بازخوانی و از منظر متفاوتی به آن پرداخته شود و حل مسائل و مشکلات فکری و نظری جامعه عمدتاً با نگاه به آثار و متون فلسفی بومی و اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
در این میان با توجه به نیازمندی جامعه و انقلاب اسلامی به ارائه و تبیین فلسفه سیاسی، به مباحث مختلفی توجه شد که مهمترین آنها بازشناسی، بازخوانی و بازنگری آثار و آرای صدرالمتألهین و دیگر حکمای حکمت متعالیه بود که باید از منظر اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی بررسی شوند.
لازم به ذکر است در توجه به پیشینه مبحث فلسفه سیاسی ملاصدرا تاکنون کار مبسوط و مستقلی انجام نشده است که بتواند وجوه و ابعاد مختلف مباحث فلسفی سیاسی را پوشش دهد و ابعاد مختلف فلسفه سیاسی صدرالمتألهین را مطرح و معرفی کند.
اگرچه کوششهایی در این زمینه انجام شده، از جمله اینکه تاکنون دو نوشته به طور خاص با عنوان اندیشه سیاسی صدرالمتألهین و اندیشه سیاسی ملاصدرا نگارش و منتشر شده که به بخشی از مباحث سیاسی او اشارههای خوبی کردهاند، اما این آثار مباحث ملاصدرا را در قالب اندیشه سیاسی ارائه کرده اند.
کتاب « فلسفه سیاسی صدر المتالهین» به قلم دکتر شریف لک زایی، در سال 1395، توسط نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به زیور طبع آراسته شده است. این کتاب در دوازده گفتار به تبیین فلسفه سیاسی ملاصدرا می پردازد.
در گفتار اول، حیات علمی، سیاسی و اجتماعی ملاصدرا، در گفتار دوم، مفهوم شناسی، در گفتار سوم، مبانی، در گفتار چهارم، معنای اختیار از نگاه ملاصدرا و سایر نظریات در باب اختیار، در گفتار پنجم، شرایط، اوصاف و ویژگیهای رهبران، در گفتار ششم، مقام نبی و فیلسوف، در گفتار هفتم، مدینه فاضله، در گفتار هشتم، رابطه شریعت و سیاست، در گفتار نهم، محبت، در گفتار دهم، قدرت، در گفتار یازدهم، عدالت و در نهایت در گفتار دوازدهم سعادت از نگاه ملاصدرا مورد بررسی قرار می گیرد./601/241/ح